خدای خوبم شکرت
نمی دونم چه جوری ازت تشکر کنم. اگه تو نبودی.....
مگه میتونم بگم اگه تو نبودی فلان و بهمان میشد؟ مگه میشه تو نباشی؟ تو نباشی و من باشم؟
مگه اصلا من وجودی از خودم دارم که بخوام بگم اگه تو نباشی.....
وقتی من هیچم، وقتی من صفرم و تو یکی، چه طور وصفت کنم؟
وقتی چیزی وجود نداره و عدمه، مگه میتونه از یه واجب الوجود تعریف کنه و عبادتش کنه؟
می تونه وصفش کنه، مدحش کنه؟می تونه؟؟ نه، نه، نه هرگز.اینم تازه از پرروگری منه که دارم باهات حرف می زنم.
آخه من کی باشم که تو رو عبادت کنم؟ من کی باشم که تو رو به بقیه ثابت کنم؟
یکی از اساتید می گفت: شماها باید واسه خدا مشتری جمع کنینن.
آخه من کی باشم که واست مشتری جمع کنم؟ سر بازار تو غوغاییه که ما توش گمیم.
خدا خدا خدا، خودت میدونی این چیزایی که دارم میگم از ته دلمه یا اینکه شعاره.تو خودت سمیعٌ علیمی. اون وقت من چی بگم؟
بگم خدایا شکرت که فلان نعمتو بهم دادی؟بگم شکرت که چیزی رو که ازم گرفته بودی بهم بر گردوندی؟
آخه خودمو قابل نمی دونم که حتی بخوام ازت تشکر کنم.آخه من خیلی کوچیکم و تو خیلی بزرگی.
ولی وظیفست. چاره ی دیگه ای ندارم.
محبوب من: شرمندتم، کوچیکتم،عبدتم،دوسست دارم.
منو ببخش اگه خیلی وقتا نمی فهمم و حالیم نمیشه دارم چی کار میکنم.جون امام حسین(علبه السلام) اون کارامو بذار رو حساب جهالتم.
جوونیم دیگه،جاهلیم، سرمون باد داره.نکنه یه وقت فکر کنی خواستم تو روت وایسمااا.
به خودت قسم که خیلی می خوامت. خودتم بهتر از من اینو می دونی.
آخه تو عشقمی،نفسمی،پشت و پناهمی، صاحبمی.
خدای من، مگه می شه دوسست نداشت؟ بمیره اون دلی که یاد تو،توش نباشه و کور بشه اون چشمی که تو رو نمی بینه.
معبود من، عشق من، خدای من، ممنونتم که محببتتو تو دلم قرار دادی.
ممنونم که نور اهل بیتو بهمون هدیه کردی و بین ما
و خوبانت انس و الفتی هر چند، کوچولو قرار دادی. نمی دونم چه جوری تشکر کنم.
شکرت که عشق علی(علیه السلام)و آل علی (علیه السلام) رو
بهمون دادی. خدااااا شکرت که منو تو مجالس عذاداری حسینت راه دادی.
خودت منو این قدر کوچیک آفریدی که نتونم وصفتو به زبون بیارم.
ولی با همین زبون قاصرم بازم میگم، با همین روح خستم، بازم میگم :الحمدلله رب العالمین.